روایتی از رنج کودکان، قربانیان جنگ
- ۱۳۹۹/۱۰/۰۸
- نشریه
معرفی فیلم «لاکپشتها هم پرواز میکنند»
«آگرین» به همراه برادرش و «ریگا» پس از ازدستدادن والدینشان در درگیریها و تخریب حلبچه به اردوگاه پناهندگان نقلمکان میکنند. نوجوان پرجنبوجوشی به نام «سوران» و معروف به «ستلایت» (ماهواره) با فروش مینهایی که به دست نیروهای صدام کاشته شده و توسط کودکان خنثی و جمعآوری میشوند، برای خود و کودکانی که عمدتاً والدین خود را در خلال جنگ ازدستدادهاند کسب درآمد میکند. مردم اردوگاه هرروزه چشمانتظار خبری از سقوط صدام و ورود نیروهای آمریکایی به عراق هستند. آگرین در کشاکشی درونی با آسیبهای ناشی از حملات گذشته در حلبچه دستبهگریبان است.
«لاکپشتها هم پرواز میکنند» درامی جنگی و یکی از پرافتخارترین فیلمهای ایرانی در عرصهٔ بینالمللی به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی بهمن قبادی، محصول سال ۱۳۸۳ و به زبان کردی است.
فیلم، روایتگر زندگی گروهی از مردم کرد در عراق در بحبوحهٔ سقوط صدام و ورود نیروهای آمریکایی به عراق است. ویرانهها، ادوات جنگی، کودکان مجروحی که در حملات گذشته دست یا پای خود را ازدستدادهاند، جزو تصاویری هستند که در کنار یکدیگر بخش کوچکی از اثرات جنگ را نمایش میدهند. هستهٔ اصلی این فیلم را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند و بزرگسالان نقشهایی حاشیهای و کماهمیت دارند. زندگی تحت تأثیر درگیریها، بدون امکانات اولیه و در شرایط سختی برای کودکان در جریان است که بهخوبی به تصویر کشیده شده است. جنگ، فارغ از تصمیمهای سیاستمداران، اتحاد و اختلاف کشورها، بزرگترین تأثیرات را بر زیست مردمانی میگذارد که کوچکترین حق انتخابی در تصمیمگیری برای جنگافروزیها نداشتهاند و آسیبپذیرترین این مردم، کودکانی هستند که تصوری از آنچه بر پیرامونشان میگذرد و چرایی آن نداشته و بهجای داشتن سهمی از رشد و آموزش و بالندگی، تنها نصیبشان آسیبهای متعدد جسمانی و روانی، خشونت، ازدستدادن والدین، فقر، نداشتن بهداشت و امکانات اولیه و محرومیت است. قبادی در این فیلم زیست کودکانی را نشان میدهند که بارهای بزرگی از رنج را به دوش میکشند.
متن از:
سنا رشیدی «کارشناسی مهندسی و علم مواد، دانشگاه صنعتی شریف»