معرفی مستند «آوانتاژ»
- ۱۳۹۹/۰۳/۰۵
- نشریه
«در تهران حدود پانزدههزار نفر کارتنخواب وجود دارد، که تنها شمار اندکی از آنها به زندگی باز میگردند. این فیلم تقدیم میشود به ارادهی آنان که فرصت دوباره زیستن را در آغوش گرفتهاند. آنها که با شجاعت، انسانی را در خود کشتند، انسانی را در خود زادند.»
مستند آوانتاژ با نوشتهی بالا آغاز میگردد. میتوان گفت کارتنخواب بودن غایت آسیب ممکن برای یک فرد در جامعه است. کارتنخوابی ترکیبی از تنهایی و طردشدن از خانواده، فقر مطلق و اعتیاد به مواد مخدر است که گرفتاران آن مرگ را بسیار راحتتر از رهایی میبینند.
این روزها «محمد کارت» با فیلم شنای پروانه شناخته میشود، فیلمی که در جشنوارهی فجر امسال درخشید و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کرد. به نظر میرسد او در این سالها تمرکز ویژه و میدانیای در حوزهی آسیبهای اجتماعی داشته است و توانسته این مسائل را در نگاهی ارادهمحور به انسان فهم کند.
مستند با واردشدن فردی کارتنخواب به «سرای امید طلوع» به نام حسین، آغاز شده و با صحبتهای حسین پس از گذران دوران «سمزدایی»اش و بازگشتش به زندگی، به پایان میرسد. سرای امید طلوع، یکی از سرپناههای جمعیت «طلوع بینشانها» است که محلی برای پناه گرفتن، شروع درمان، آموزش و رشد به حساب میآید تا مراجعهکننده به آغوش خانواده و جامعه بازگردد.
این مستند یکساعته، روایت افرادی است که تصمیم گرفتهاند خودشان را نجات دهند و به سرای امید طلوع، که گویی بستری برای رهایی و رشد جمعی است، پناه آوردهاند. محمد کارت در این مستند به گفتوگو با افراد مختلف و سرککشیدن در ابعاد متفاوت زندگی این افراد میپردازد. همچنین او در این مستند، زندگیها را به زیبایی روایت میکند و تغییرات افراد را به تصویر میکشد. او حتی به این افراد منحصر نشده و صحنهها و مکالمههایی را با کارتنخوابها نمایش میدهد که نه فقط تفاوت در زیست که تفاوت در ارادهی آنها را هم به نمایش بگذارد.
اگر قصد دارید تصویری واقعی از عظمت آسیبها و ارادهها ببینید، این مستند توصیه میشود. پس از دیدن این مستند شاید از خود بپرسیم که «آیا من ارادهی ایجاد چنین تغییری را دارم؟ یا من هم در زندگی خودم گیر کردهام!»
متن از:
امین بهجتی «کارشناسی مهندسی کامپیوتر، دانشگاه صنعتی شریف»